سلام دوستان رمان استاد من فردا شب کلا از سایت رمان فیکس پاک میشه و از الان از همگی عذر میخوایم چون احتمال فیلتر سایتو…
رمان استاد من/پارت چهلو چهار
سریع رفتم بالا و لباسمو در اوردم با ذوق با سوتین و شورت همونطور که داشتم لباس بیرونیمو انتخاب میکردم تا بپوشم اهنگ گذاشتم…
رمان استاد من/پارت چهلو سه
دیدم حرف نمیزنه با حرص خواستم بلندشدم که گفت: اعصابم خورده. با حرص نگاهش کردم وگفتم:میدونم. برای چی؟ سرش و چرخوند سمتم و گفت:…
رمان استاد من/ پارت چهلو دو
دستش و گذاشت روم و با فشار کاری کرد که ا.ضا شم و با ناله ای که سعی کردم کنترلش کنم بیحال شدم. اونم…
رمان استاد من/ پارت چهلو یک
با پوزخند گفتم: شوهر من؟ یا شوهر بقیه؟ با حرص گفت: چی چرند میگی؟ شوهر بقیه چه صیغه ایه؟ با نیشخند رفتم جلو و سیخ…
رمان استاد من/پارت چهل
با پوزخند گفتم: شوهر من؟ یا شوهر بقیه؟ با حرص گفت: چی چرند میگی؟ شوهر بقیه چه صیغه ایه؟ با نیشخند رفتم جلو و…
رمان استاد من/پارت سیو نه
در باز شد و با نفس اسوده ای رفتم داخل. سوار اسانسور شدم و طبقه ی دو واحد سه رو فشردم. قلبم داشت از…
رمان استاد من/پارت سیو هشت
با لبخند رفتم جلو و گفتم: عزیزم اینجایی؟ دامون با ترس برگشت سمتم وبا دیدن لبخندم نفس اسوده ای کشید و رفتم سمتش که…
رمان استاد من/پارت سیوهشت
با لبخند رفتم جلو و گفتم: عزیزم اینجایی؟ دامون با ترس برگشت سمتم وبا دیدن لبخندم نفس اسوده ای کشید و رفتم سمتش که…
رمان استاد من/پارت سیوهفت
نیشخندی زدم و مشغول حرف زدن بودیم و عاطفه جون با پدرجون بلندشدن رفتن وسط تا برقصن. دامون دستمو گرفت و گفت: دلم میخواد…